سیدمحمدحسین اخوان

زندگی در روستا در کنار وجود آرامش وسکوت وصفایش، با محدودیت‌هایی همراه است؛ محدودیت‌هایی که بر روی فرهنگ، تربیت و نوع سبک زندگی فرزندان روستا تاثیر بسزایی می‌گذارد؛ جوانانی که آینده سازان کشورند و اگر خشت مسیر تربیت و آموزش شان کج بنا نهاده شود، مسیر کشور به انحراف کشیده می‌شود؛ پس یکی از ضروریترین کارها، تربیت انسان‌هاست، انسانی‌هایی دغدغه‌مند، با اراده و فداکار. باید کوشید تا کودک و جوان کشور، با اراده و دغدغه مند تربیت شود. روستا زادگاه بسیاری از فرزندان ایران است اما با این حال، گریبان‌گیر معضلات و محدودیت هاست.

بیشتر روستاهای کشور با مشکلات و مسائل مشابهی دست و پنجه نرم می‌کنند‌. عدم دسترسی به زیرساخت‌های آموزشی و فرهنگی، نبود آموزش‌های مناسب برای خانواده ها، نبود امکانات مناسب برای تفریح و ورزش، نبود فضای مناسب فرهنگی و تفریحی و نیز کم آبی و خشکسالی از جمله مشکلات روستاییان است. روستای رامشه به دلیل ترکیب شغلی و بافت جمعیتی خاص خود، بیش از دیگر روستاها درگیر این مشکلات شده بود؛ مشکلاتی که بر روی زندگی نسل جوان روستا سایه افکنده بود؛ نگرانی‌ها را روز به روز بیشتر می‌نمود و راه چاره را دست نیافتنی تر. البته گاهی نیز همه چیز هست یعنی همه‌ی پتانسیل‌های رسیدن به راه نجات و گریز و از نابودی هست؛ اما کسی نیست که راهنما شود و راه را از چاه نشان دهد؛ کسی که بتواند پیش برود و اهالی روستا بتوانند با اعتماد به او، پشت سرش راه بروند؛ کسی که دغدغه اش مردم باشد؛ نیاز روز کودک، جوان و پیر روستا را بشناسد و برای رفع آنها چاره اندیشی کند. دردهای روستا روز به روز افزوده می‌شد و به دلیل رکود اقتصادی بازار مهاجرت جوانان نیز از آن داغ شده بود. همه چیز دست به دست هم داده بود تا رامشه را از پای در بیاورد…

سیدمحمدحسین اخوان، جوانی روحانی‌ای بود که پس از مشاهده روستا و اهالی آن، تنها نظاره‌گر وضعیت نامطلوب روستا نماند و دست روی دست نگذاشت؛ بلکه کمر همّت بست و پا به میدان گذاشت. آن هم در روستایی که هیچ چیز سرجایش نبود و باید از ریشه، بذر تغییر کاشته می‌شد. اما این هنوز اول مسیر پرپیچ و خم اخوان بود؛ او باید توسط مردم روستا پذیرفته می‌شد؛ جلب اعتماد میکرد و پیش از روحانی بودن، عضوی از مردم می‌شد؛ راه سختی پیش روی اخوان بود، در اوایل ورودش به روستا حتی گاهی از سوی بعضی افراد طرد می‌شد، بعضی جوانان نیز به دلیل عدم آشنایی و ارتباط با یک فرد روحانی از او می‌ترسیدند و حرفش چندان برو نداشت اما به تدریج حرف و عمل راستین او اهالی رامشه را به این باور رساند که او تنها با هدف خدمت آمده است و گرچه لباسش متفاوت اما همرنگ با جماعت است.

اخوان حالا فقط روحانی مسجد نیست، رفیق و شفیق نوجوانان و جوانان روستا و یاور پدران و مادران رامشه است؛ منبرش گرم و پررونق است و خدمتگزاری‌اش زبانزد کوچک و بزرگسال. او با زندگی در کنار مردم روستا سعی در درک و لمس شرایط نمود و پس از مدتی با برقراری روابط دوستانه با اهالی، به ویژه جذب نوجوانان و جوانان روستا توانست برای درد رامشه، درمان بیابد؛ او بزرگترین درد مردم را نبود فضای مناسب برای تفریح، آموزش و… یافت و ناخوشی قشر جوانان و به ویژه بانوان را متأثر از این مسأله دانست؛ پس از مدتی با کمک خیّرین روستا و همکاری مردم، مجموعه ای فرهنگی ورزشی ساخت که مجهز به سالن سینما، سالن ورزشی، سالن جلسات و… است. خشت خشت این مجموعه با تلاش تمامی اهالی روی هم گذاشته شد و نقش تک تک اهالی در تغییر دادن احوال نابسامان گذشته‌شان را به باور رساند؛ مردمی که امروز خود دغدغه مند و دردشناس اند.

محمدحسین در این مسیر چراغ هدایت و مشعل دار است. او یک مشاور است؛ برای مادران کلاس های تربیت فرزند برگزار می‌کند؛ پای دانشگاه مادران را به روستا باز کرده است و برای گروه های مختلف سنی دختران در روستا کلاس های آموزشی و تربیتی برگزار می‌کند. او با کودکان رابطه ی بسیار خوبی دارد و در کنار بازی و شادی های کودکانه، آنها را نیز آموزش می‌دهد؛ یکی از اهالی متعقد است داشتن این روحیه و خلقیات علاوه بر تحصیلات و آموزش های فراگیری شده تنها از توفیق خداوند متعال سرچشمه می گیرد. او یک ورزشکار است؛ دوره های ورزشی مختلفی را گذرانده؛ پا به پای جوانان ورزش می‌کند و آموزش می‌دهد و سعی در ایجاد بستر ورزش های پهلوانی و قهرمانی ویژه نوجوانان و جوانان دارد. رفته رفته آنقدر اخبار منبر اخوان داغ شد که پای اهالی روستا را فارغ از هر نوع طرز تفکر و اعتقادی به بحث باز میکرد و همه برای یک هدف مشترک آن هم رشد، تعالی و پیشرفت رامشه به مسیر اضافه می‌شدند.

اما همه چیز به آموزش، فرهنگ و ورزش ختم نمی‌شود؛ او در زمینه‌ی اقتصادی نیز نقش آفرینی می‌کند؛ نیاز جوانان به اشتغال را درک کرده و در حد توان خویش به چرخیدن چرخ اشتغال رامشه کمک می کند. او کارآفرین است؛ یک صندوق قرض الحسنه برای اعطای تسهیلات خرد با هدف ایحاد اشتغال برای اهالی تأسیس نموده و در سطح بالاتر با همت اهالی، کارگاه بازیافتی راه اندازی کرده است. بهبود و رونق اقتصادی در کنار تعالی وضعیت فرهنگی، تربیتی و ورزشی رامشه باعث شد نه تنها از مهاجرت اهالی جلوگیری شود بلکه امکان مهاجرت به آن فراهم شده و مهاجرت معکوس شکل گیرد…

منبردار مسجد حالا منبردار روستاست و حرف وعمل نقشه ی راه اهالی! او که روزی بدون دعوت به روستا آمد حالا نقش آفرین ترین عضو روستاست؛ او که روزی بدون هیچ چشم انتظاری آمد و حالا چشم امید روستاست! زندگی ساده اش، پر از تجملِ خیر و خدمت به خلق خداست‌؛ حالا 13 سال شده که خانه و کاشانه اش در رامشه است؛ 13 سال است که قهرمانانه پای حل مسائل مردم ایستاده است و روز به روز محکم تر گام برمی‌دارد. محمدحسین، یک قهرمان است. قهرمانی که رویا دارد و رویای او، پیشرفت ایران است. این روزها رامشه عمیقاً نفس می کشد و تک تک اهالیش قهرمانانه برای تپیدن قلب روستا تلاش می کنند؛ روستایی که بخشی از خاک ایران است و آبادانی اش مایه ی سربلندی و فخر ایران زمین است…

آژانس مستند سو، با همکاری شتابدهنده پیشرفت و آبادانی رستا، درباره سیدمحمدحسین اخوان مستندی ساخته است که می توانید آن را مشاهده کنید:

.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-aparat_embed_frame .ratio{display:block;width:100%;height:auto;}.h_iframe-aparat_embed_frame iframe{position:absolute;top:0;left:0;width:100%;height:100%;}