قهرمان 12

روستا هرچقدر هم آباد باشد، با محدودیت و مشکلات زیادی روبروست. مشکلاتی که بیش از هرچیز آینده‌ی نسل جوان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بیشتر روستاها و مناطق عشایری با مشکل کمبود مدرسه روبرو هستنند؛ به دلیل جمعیت حداقلی دانش آموزان، تعداد مدارس و کلاس به نسبت پایه ها و مقاطع کم است و دانش آموزان پایه های مختلف در کلاس های مشترک تحصیل می کنند. همچنین برای دانش آموزان پسر و دختر نیز، امکان تحصیل در فضاهای مجزا وجود ندارد. در کنار تمام کمبود و کاستی ها، محیط های کوچک روستایی، فرهنگ و سنت های خاصی دارند که گاهی موجب بروز مشکلاتی برای نوجوانان و جوانان روستا می‌شود.

روستای اورتاسو شهرستان چاراویماق استان آذربایجان شرقی، روستای کوچکی است که با مساله محدودیت امکانات تحصیلی دست و پنجه نرم می‌کند و‮ هیچ مدرسه‌ی دخترانه‌ای ندارد. دختران این روستا تا اواسط دوره ابتدایی را در دبستان پسرانه درس می خوانند؛ اما بعد از آن به دلیل حساسیت‌های مردم و فرهنگ‌های سنتی، اجازه ی تحصیل ندارند و به اجبار، مدرسه و تحصیل را ترک می‌گویند. وقتی تمام درها بسته می‌شود راهی جز ازدواج پیش رویشان باقی نمی‌ماند. ازدواج دختران در سنین پایین مرسوم و متداول است و به عنوان سنت و فرهنگ منطقه شناخته شده‌است.

آژانس تصویری سو، در یکی از پروژه های خود در این منطقه، وضعیت دختران این منطقه را به خوبی به تصویر کشیده است که تیزر آن را می‌توانید در بخش زیر مشاهده کنید:

دختری که باید ترک تحصیل کند، آرزویش میمیرد و دیگر انگیزه ای برای ادامه دادن ندارد، دنیایش خاموش است و آینده اش را تاریک و بی هدف می بیند؛ دختران اورتاسو امیدی به فرداهایشان ندارند و در حسرت دیروزهایشان، امروزشان را باخته اند. آن‌ها در مسیری قرار گرفته اند که توان بازگشت یا مقاومت در مقابل نپیمودن آن را ندارند و به ناچار باید تن به مسئولیتی فراتر از سن و سالشان بدهند. دختران اورتاسو، در نوجوانی ازدواج کرده و پس از مدتی مادر می‌شوند. پیش از جوانی، بزرگسال می شوند و در اوج جوانی آرزوهای خود را به دار می آویزند. آن‌ها خود را در این نبرد، تنها و بدون دفاع می بینند، کسی صدایشان را نمی‌شنود و کسی نیز دردشان را نمی‌داند…

درد نبود مدرسه دخترانه، در کنار زخم فرهنگ غلط جاافتاده در میان اهالی، دختران روستا را آزار می‌دهد. فرهنگ سازی و تغییر باورهای اهالی، گام نخست در آغاز مسیر درمان درد پرالتهاب روستا است؛ باید کسی می آمد که درد دختران را بشناسد؛ به گوش اهالی برساند و چشم بسته‌ی مردم را به روی حقیقت زندگی تاریک دختران اورتاسو باز کند.

 محمد باقری، به جای تحمل، تصمیم به تحول می گیرد و تحول را، از تغییر دادن مردم شروع می کند. او قصه غم انگیز دختران را بازگو می کند و با بیان هر کلمه غرق در بغض و اندوه است؛ او راوی زخم هاییست که به چشم اهالی دیده نمی‌شود. باقری در مراسم محرم روستا در حضور حداکثری اهالی، درباره جایگاه زنان در جامعه شیعی، احترام به حقوق آنها سخنرانی می کند و هر لحظه، برای آگاهی بخشی به مردم با آن ها سخن می گوید. او با تمام توان برای کندن دندان لق سنت های نادرست به خصوص ازدواج زودهنگام دختران تلاش می‌کند تا بتواند محیط را برای نسل های بعدی سامان دهد.

سو این بار، در مصاحبه‌ای با محمد باقری، درد این قهرمان را به تصویر می کشد. محمد تاب و توان تعریف ندارد و برای این درد، گریه می‌کند:

در مرحله ی بعد، گام مهم تر و اساسی تر  ساخت مدرسه ی دخترانه است؛ مدرسه ای ویژه ی دختران که جلوی همه اما و اگر های موجود را بگیرد و اهالی بدون دغدغه بتوانند دختران را راهی مدرسه کنند. پیگیری های زیادی با مراجعه به سازمان امور زنان ریاست جمهوری، صداو سیما، شهرداری و برخی موسسه‌ها و نهادهای فرهنگی و خیریه صورت گرفت اما هیچ کدام چندان کاری از پیش نبرد و مسأله نبود مدرسه دخترانه همچنان اسباب نگرانی بود. اما محمدِ جوان پا عقب نگذاشت بلکه با همت افزون تر به دنبال راه چاره رفت. او در نهایت با تلاش های مداوم و پیگیری های شبانه روزی و با همکاری مجموعه سو، توانست با همراهی و کمک خیرین مدرسه‌ساز کشور در فروردین سال 1401 مراسم کلنگ‌زنی مدرسه دخترانه را در روستای اورتاسو با حضور مردم و مسئولین برگزار کند. ساخت مدرسه، گامی مهم است و احیای فرهنگ و ایجاد باورهای درست در پی آن رقم می‌خورد. باقری امید دارد، آرزوهای کمتری به دار آویخته شوند و از این پس شکوفایی استعداد دختران روستا، پژمردگی های گذشته را جبران کنند.

ساخت مدرسه،  با همت و اراده‌ی آهنین مردم انجام شد؛ باقری از  تمامی موانع موجود گذشت و برای تحقق آرزوی دیرینه ی دختران، آستینش را بالا زد، کمر همت بست و پا میدان عمل گذاشت. او یک قهرمان است که مسأله را شناخته و سعی در ساختن آینده ای بهتر دارد؛ آینده ای که در گرو دست و قلم نسل جوانان کشور است. محمد باقری قهرمانی ست از میان خود مردم برای مردم! قهرمانی که برای رنج مردم خود گریه می کند… قهرمان مردانه می‌جنگد تا رویای خواستنی خود را بسازد…

کلیه تصاویر و کلیپ های این صفحه از سایت آژانس تصویری سو وام گرفته شده است…